اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

هجوم میان سالی

  • کد خبر: ۱۶۶۸۶۶
  • ۰۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۱
هجوم میان سالی
چندروز پیش داشتم کتاب «میان سالی» کریستوفر همیلتن را می‌خواندم که در سی وهشت سالگی فهمیده میان سال است.

آدم دقیقا از کی می‌فهمد جوان است؟ چه موقع متوجه می‌شود دارد از زندگی لذت می‌برد یا چقدر خوب که صاحب بچه شده یا اصلا چه زمانی متوجه می‌شود وارد دوره میان سالی شده است. باور ما به برخی از مصادیق یا مفاهیم با یک اتفاق شروع می‌شود، با یک لحظه به نظر بدیهی و گذرا. با مکثی چندثانیه‌ای حتی.

چندروز پیش داشتم کتاب «میان سالی» کریستوفر همیلتن را می‌خواندم که در سی وهشت سالگی فهمیده میان سال است.

یعنی اتفاقی افتاده که متوجه شده است‌ای دل غافل! من میان سالم! و درک تازه‌ای به او هجوم آورده که تا قبل از این متوجهش نبوده است. کریستوفر متوجه شده پدرش نمرده و برادروخواهر‌های بزرگ ترش چنین چیزی را سال‌ها از او پنهان کرده اند و پدرش حالا در هشتادپنج سالگی سُر و مُر و گنده یک گوشه‌ای دارد برای خودش زندگی می‌کند.

آدم آن لحظه احتمالا بیشتر از اینکه با خودش فکر کند چرا این قدر بی پدری کشیده به این فکر می‌کند چندساله است و چطور باید به این خبر واکنش نشان دهد.

طبیعتا اگر یک دهه قبل چنین رازی برملا می‌شد واکنشی متفاوت داشته با آنچه حالا برای او رخ داده است.

ظاهرا میان سالی موقعیتی است که آدم بیشتر از هروقت دیگری به گذشته فکر می‌کند. نه به این معنا که حسرتش را بخورد، به این معنا که چه راهی را پیموده و چقدر همه چیز در نظرش بلاهت آمیز و دم دستی جلوه می‌کند.

تا قبل از این انگار گذشته آن قدر پهنایی نداشته، چیزی نبوده که بخواهد با تأمل نگاهش کند، اما از یک جایی به بعد نه آینده خیلی مشخص است و نه گذشته راضی کننده. این تقلا شاید اسمش میان سالی باشد. اینکه آدم متوجه می‌شود چقدر ناپایدار بوده و چقدر داوری هایش متزلزل و گذرا بوده است.

دوستی دارم که چندوقت پیش با تعجب به من گفت که از وقتی پیرمرد‌های توی کوچه به او سلام می‌کنند احساس می‌کند چقدر پیر شده است. رفته توی آینه خودش را نگاه کرده و شروع کرده است به شمارش مو‌های سفیدشده اش.

سفیدی که تاقبل از این به نظر ناپیدا بوده و حالا خیلی‌ها می‌توانند از دور آن را ببینند. بعضی از موقعیت‌ها آدم را زمین گیر می‌کنند. آنچه همیلتن از میان سالی فهمیده دوره‌ای سراسر ابهام و تردید است.

دوره‌ای که احتمالا تصمیم درباره خیلی از امور، مبهم‌تر و حل نشدنی‌تر به نظر می‌رسد. پس هنر لذت بردن از اتفاق‌های کوچک شاید از همین جا شعله می‌گیرد. از لحظه‌ای که متوجه می‌شود قرار نیست هیچ اتفاق بزرگی رقم بخورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->